به نام خدا
یه سلام گرم و بیسیار بیسیار صمیمانه از اعماق قلب دو تا نی نی به شما دوستای خوب و
عمویی مهربونم .
اولیش از طرف نی نی دریا ( راحیل )چون بزرگتره
!!!!
دومیش از طرف من چون تازه امروز میخوام بدنیا
بیام و از همه کوچیکترم !!!!

تازشم الان از تولد خودم برگشتم .
یه جشن کوچیک خونه مامان اینا بگرفتیم
جای همه ی شما خالی بود .
اینهمه گفتم برای تولدم میام نت . حالا اومدم
ولی نمیدونم چی بنویسم که آخه .
دیروز سمیه برام پیام داد ومثل بعضی از شما
تولدمو پیش پیش تبریک گفت . 
بخاطر نوع نوشتنش بهش گفتم سوادت نم کشیده بیسواد
شدی
اونم گفت آره . 
فکر کنم آه کشید که الان هر چی مینویسم باید پاک کنم و
دوباره بنویسم . 
حسابی سرعت تایپ کردنم یواش شده و املای کلماتم یادم رفته . شدم
جوجه بیسواد .
خب بذارین یکم از نینی بگم . 
الان خوابه . 
۱۸ اردیبهشت ساعت 11 و 10 دقیقه بدنیا اومد .

وزن کمی داشت و انقده لاغر بووووووود که نگووووووووووووو . پاهاش از دستاش
لاغرتر .
ولی خیلی طول نکشید که یکم جون گرفت !!! حالا 3 ماه و 15 روزشه .
داره سینه خیز رفتن رو تمرین میکنه . دو تا دستشو میخوره و گریه میکنه یعنی اینکه
لثه هاش اذیتش میکنه و کم کم داره دندون در میاره . چند روزه که به عروسکاش واکنش
نشون میده ، دوستشون داره مخصوصأ قورباغه شو !!!!
این روزا که راحیل بدنیا اومده زندگی خیلی قشنگه . از بین این روزای قشنگ اونروز که عمو
اسمشو خوند خیلی روز خوبی بود .
پدر
بچه ها هم کلی ذوق کرده بود .
روز تولد عمو هم که سر ساعت 6 خودشو رسوند خونه . از اول برنامه همش میگفت
چرا سرودتونو نخوندن .
خلاصه اینقد گفت تا پخش شد . 
میبینین تورو خدا حتی امروزم مال من نیست
.
همه چی شده فسقلی .
دوستای گلم از همتون ممنونم که بهم تبریک گفتین .
با وجود شما روز تولدم چند ساله که قشنگتره . 
خیلی دوستتون دارم
. یه دنیا عاشقتونم
دوباره وقت خندس :-) هوررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نی ,خیلی ,چی ,تولدم ,الان ,میکنه ,از طرف ,نی نی ,دو تا ,دوستشون داره ,، دوستشون

درباره این سایت